أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ... أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ... أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ... أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ... أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ...
وقتی این روزا تو خیابونای شهر میگردی و همه جا رو سیاه پوش میبینی ؛ یادت میفته که شیعه هستی و با تموم بدیهایی که شاید در رفتار داشته باشی چقدر از اینکه شیعه هستی و عزادار حسین(ع) به خودت می بالی ...
وقتی بچه کوچولوهای 4 و 5 ساله رو میبینی که تو دسته ها میرن و با دستای کوچولوشون به سینه هاشون میزنن ؛ چقدر به خودت میبالی ......
وقتی تو مسجد نشستی و وسط عزاداری ؛ میبینی که جوونها چطوری به سینه میزنن و برای مظلومیت مولاشون اشک میریزن ؛ باز هم دلت ضعف میره ...
وقتی دسته های عزادار رو میبینی که همه با هر تیپ و شکل و قیافه اومدن و دارن برای آقاشون زار میزنن به خودت میبالی ....
*همه اینها رو گفتم که بگم ؛ از اینکه مسلمون هستم و این ایام برای عزای فرزند رسول خدا عزادارم ؛ خوشحالم .
*سالها میری عزاداری و فکر میکنی که چقدر خوب درک میکنی مصیبت حسین و غم زینب رو ؛ اما یه تلنگر کوچیک کافیه تا متوجه بشی کسی نمیتونه بفهمه در اون روز چه بر زینب کبری گذشت وقتی بر روی تل زینبیه شاهد کارزار بود ..
*امسال فهمیدم وقتی کوه غمی بر دلت خونه کرده، سوز گریه هاتم برای مصیبت محرم فرق میکنه ...
*این روزها و این ایام دیگه گریه ها بهانه نمیخواد ...
*دعام کنین که این روزها شدید محتاج دعاتون هستم .
یا رب نظر تو برنگردد.